صدای رعد از آن سوی آسمان به گوش میرسد ...
رگباری بارید...!
گویی دیگر همه جا سبز میشود همه جا دگرگون خواهد شد بهار زمستان را کنار زده...
زمستان رفتنیست
اما من هنوز نمیتوانم باورکنم بهاری در کار باشد...
اینجا ، این دنیا بهاری نخواهد داشت ...!
من از درون پیرشده ام... جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی
اما
الهی محتاج محبت لایزالت ، سبز شدن واقعی را به ما هدیه کن...
سلام دوست عزیز
سایت نایت ملودی قالب در طرح های بلاگ اسکای هم داره و بسیار قالب های زیبایی هستند یه سر بزنید پشیمون نمی شید
موفق باشید
http://nightmelody.com
در این نا آبادی کیست که جز ظاهرش ، دلی جوان داشته باشد .پیری در اینجا همه گیر است .
چه کنیم ، بایست تا جوانه زدن پیر شویم ! اگر بشود...!
ممنون عزیز
باز کن پنجره ها را ای دوست
هیچ یادت هست
که زمین را عطشی وحشی سوخت
برگها پژمردند
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟
هیچ یادت هست
توی تاریکی شبهای بلند
سیلی سرما با ما چه کرد؟
با سرو سینه گلهای سپید
تو چرا اینهمه دلتنگ شدی؟
با همین دست تهی
باز کن پنجره ها را و
بهار را باور کن!
سعید جون خیلی زیبا بود
ممنون
بهار ما خداوند است
گویی دیگر همه جا سبز میشود همه جا دگرگون خواهد شد بهار زمستان را کنار زده...
زمستان رفتنیست
به امید سبز شدن دوباره بپا می خیزیم سبز حق ماست
سبز نگاه همتون لینک شدید
ممنون از نظرتون دوست عزیز
برقرار باشی و سبز
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...
وای که چقدر این شعر رو دوست دارم.
*اما من هنوز نمیتوانم باورکنم بهاری در کار باشد...*
مطمئن باش بهارِ هر کسی یه روزی میرسه رفیق :)
مرسی دوست عزیز