درباره من
ملودی ساز روزهای خاطره انگیز ،
در روزهای بی خاطره
ادامه...
پیوندها
جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- دی 1390 1
- تیر 1390 1
- دی 1389 1
- آذر 1389 1
- مهر 1389 1
- شهریور 1389 1
- تیر 1389 4
- خرداد 1389 1
- اردیبهشت 1389 3
- فروردین 1389 4
- اسفند 1388 3
- بهمن 1388 5
- دی 1388 3
- آذر 1388 7
- آبان 1388 7
- مهر 1388 6
- شهریور 1388 1
آمار : 25701 بازدید
Powered by Blogsky
بی هوا و بی دل
بی هوا آمدم و رفتم...
بی هوا و بی موضوع نوشتم...
یک دل اگر هرقدر هم که بزرگ باشد در خود ظرفیتی احساس می کند...
داستانیست در پشت این غیبت ما...
نیستیم و حریقی ست در هیبت ما...
اگر دلم پر شد هیچ جایی نیست که غصه ها را بریزم...
اگر دلم گرفت ... حتمآ فرازی نداشتم...
تو راهت را پیش گیر و بگذار من پیشگیری کنم
از ادامه یافتن این خطوط تلخ و مبهم زندگی
دوستان شرمنده که نبودم ... دوباره زخم این دل سر باز کرد
MEHDI L
پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ق.ظ
سلام مهدی جون
مه سر رو تن پنجره ها
مث بغض توی سینه من!
می خوامت قد علاقت به سیاوش!
سلام داش سعید
خیلی مخلصم ...
آره. آه ه ه .مه سرده رو تن پنجره ها مثه بغض توی سینه منه
خاکتم به وسعت صد طلوع و غروب و جزیره و دریای مغرب و...
تو همونی که توی موج بلا واسه
تو
دستامو قایق می کنم!
اگه موجا تو رو از من بگیرن
قطره قطره
آب میشم دق میکنم...
سلام مهدی جان...
کجایی برات یه ذره شده....نمیگی من داداشی دارم اون داداش دلش کنچیشکی هست زود میگیره...چرا سر نمی زنی اخه هان؟؟
یک دل اگر هرقدر هم که بزرگ باشد در خود ظرفیتی احساس می کند...
وای مهدی جان چقدر جمله زیبایی نوشتی چقدر زیباست... خیلی
قربان دلت که گرفته
سلام داداش صابر عزیز و گل
ممنون صابر جان ... قربون دلت که واسه ما تنگ میشه
یه درون غمگین ... یک جفت نگاه شرمنده ...که نمی تونم زیاد بیام نت
همیشه یاد تو و وبلاگت هستم...
قلبم در تمام صفوف انتظار و تنهایی،تنها به عشق یادگاری و وجود دوستانی مثل تو می تپد
قطعا نمی تپید بدون این حقیقت... عجب احساس زیبا و پایان ناپذیری در حقایق نهفته شده ...
داداش خودمی
سلام مهدی جون
خیلی می خوامت
الان منو قدیر کنار همیم
گفتیم بیایم یه سری بهت بزنیم!
سیاوشی باشی!
دمت گرم داش سعید
سلام.
چه زیبا قلم زدی:
یک دل اگر هرقدر هم که بزرگ باشد در خود ظرفیتی احساس می کند...
موفق باشی
سلام
ممنون
داداش دلم برات یک ذره شده باور میکنی؟
داداش صابر سلام
من کیم که دل کسی برام تنگ بشه...
خیلی خیلی شرمنده...
با خلوص نیت مخلصتم...
سلام داش مهدی
دل هیشکی مث من غربت اینجارو نداره
امشب خیلی دلگیرم
تنهایی
غربت
غریبه های بی شمار
لحظه های سوت و کور
دقیقه های زخمی
پسته
غربت
هوای خانه آشناست
اما من غربت را باور کرده ام...
دارم با کی حرف م زنم
نمی دونم.نمی دونم
و...
پایان همینجاست
لعنت به لحظه ای که تورا
از من جدا ساخت!
سلام مهدی جون
نیستی؟
هر جا هستی
برقرار باشی و سبز!
سلام داش سعید گل
وقتی هیچ باشی همه چیز زیاده و وزن داره و بها...
من هیچم و شما آقایید