-
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا...
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 00:56
خدایا دلم به سختی آخرین نفسهای یک در حال غرق تنگ... تنگ " او " که پدر نامش است و دیگر به خوابمان هم نمی آید سالها... خدایا حافظ بگو که خوش گفتی: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه انی رایت دهرا من هجرک القیامه دارم من از فراقش در دیده صد علامت لیست دموع عینی هذا لنا العلامه هر چند کازمودم از وی نبود سودم من جرب...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 تیرماه سال 1390 14:52
دوباره سبز میشم ، دوباره برمیخیزم ولی...بی تو امکان ندارد مبعث رسول حق مبارک
-
دنیایی هستی برای خودت!
شنبه 18 دیماه سال 1389 22:59
زمستان آمد ، 20 فروردین از آن من بود اما ، چرا غمگین است جوان شمال ، کودک بهار ! خشک میشوم به وسعت شکنندگی و تنهایی شاخه های در سوز خفته نارون در دی انتظارت بهار وجودت را انتظار کشیدن طولانیست - منتظرت می مانم اماهرروز به گناه آغشته تر میشوم ... بیا که وجود مبارکت مرا ترک دنیاست... بیا که وجودت گناهانم را همچو برگهای...
-
لبهایش
چهارشنبه 24 آذرماه سال 1389 00:06
پروردگارا - شگفتا- کاش کائنات لب باز میکردند- من این ایجاز را می پسندم- خوب که گوش فرا دهی میفهمی- همه جمادات مدح می کنند- همه چیز در یک هدف خلاصه شد- اگر خوب دقیق شویم سیراب کربلائیم... حسین (ع ) پرواز کرد...
-
بی هوا و بی دل
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 02:13
بی هوا آمدم و رفتم... بی هوا و بی موضوع نوشتم... یک دل اگر هرقدر هم که بزرگ باشد در خود ظرفیتی احساس می کند... داستانیست در پشت این غیبت ما... نیستیم و حریقی ست در هیبت ما... اگر دلم پر شد هیچ جایی نیست که غصه ها را بریزم... اگر دلم گرفت ... حتمآ فرازی نداشتم... تو راهت را پیش گیر و بگذار من پیشگیری کنم از ادامه یافتن...
-
آرام باش ! خدای علی (ع) هست...
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 16:37
خدا رو شکر... در مواجهه با مشکلات چقدر میتوان صبور بود... چقدر اون موقع یاد خداییم و خدای خود رو شکر میکنیم ... توی روزگار خوشیمان چطور ؟... آیا تو روزای خوبمان خدارو یادمان میاد... باید بدانیم که فراموشی خدا فراموشی خودمان ، فراموشی مسیر زندگی ، خواسته ها و حقیقت است... در مواجهه با مشکلات ،آرام باش ، توکل کن ، تفکر...
-
خیانت یا جنایت !
دوشنبه 28 تیرماه سال 1389 21:39
سلام صابر عزیز تو خیلی عالی خیانت رو توصیف کردی و من تنها میخوام یه مقدار نظرم رو بنویسم... من نظری راجع به قضاوت ندارم چون یک مسئله پیچیده حقوقی است... اما خیانت! مرگ به غایت زیباتر از خیانت است...! خیانت یعنی نقض وجود دیگران... نا انگاری احساس... خودخواهی ... و از نظر من زن یا مرد متاهل به معنای واقعی در این عمل...
-
باور...
دوشنبه 28 تیرماه سال 1389 02:34
در جامعه ای که رشدش در حد یک کودک 5 ساله است... مشکلات هم فراوانند... مردمانی که نمی توانند داشته باشند قربانی دارنده ها می شوند... مردمی که نمی فهمند اسیر دیگران و رسانه ها میشوند.... مردمی که حق ندارند ثروتمند باشند فقیر می مانند... مردمی که حسرت میخورند عقب می مانند... و سرانجام بحران ها و فقر فرهنگی و اقتصادی به...
-
"بی تو" بی اختیار با دستان سیاوش پرواز کردم...!
جمعه 25 تیرماه سال 1389 11:53
من نمیتونم حرفی بزنم...ولی پرحرفی ام رو تحمل کنید ! لذت ببرید از هنر نوازش استاد قمیشی بر موسیقی در روز و شب ولادت امام حسین (ع)... ولادت امام حسین هم مبارک باشه بر ما مردمان سرزمین آریایی و پارس.. گاهی برای تعریف چیزی بایست تفکر کرد و قلم رو حفظ کرد و چرخاند تا کلمه ای در خور توجه به ذهن آدمی خطور کنه تا صفحه کاغذ رو...
-
عید بزرگ مبعث و آهنگ "بی تو "سیاوش
یکشنبه 20 تیرماه سال 1389 15:50
چیزی برای گفتن نیست... گفتنی ها را گفته اند... خداوند محمد (ص) را برانگیخت تا آفرینش معنا یابد... . . صدای یک موسیقی گوش نواز رو از مایلها و فرسنگها آنطرفتر ، میتوانم بشنوم...! 24 تیر ماه ساعت 21:30 دقیقه... یا علی
-
بهشت و جهنم
جمعه 7 خردادماه سال 1389 00:52
روزی مردی مومن و پاکدامن از خدا خواست که بهشت و جهنم را به او نشان دهد. خداوند نیز قبول کرد و سپس او را به سوی دو در برد.خداوند او را داخل یکی از درها کرد. پشت آن در اتاقی کوچک با میزی گرد در وسطش بود که چند نفر دور میز نشسته بودند. روی میز غذاهایی خوشمزه و لذیذ جود داشت که فضای اتاق را پر کرده بود.به آرنج دست هر یک...
-
عطر یاس
یکشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1389 00:55
دکتر شریعتی: خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست. نه، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست. «فاطمه، فاطمه است» شهادت حضرت...
-
وقتی که بچه بودم...
یکشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1389 22:50
به نام خداوند دوران کودکیم... وقتی که من بچه بودم پرواز یک بادبادک میبردت از بامهای سحرخیزی پلک تا نارنج زاران خورشید وقتی که بچه بودم خوبی، زنی بود که بوی سیگار میداد و اشکهای درشتش از پشت عینک با قرآن میآمیخت آه آن روزهای رنگین آه آن روزهای کوتاه وقتی که بچه بودم آب و زمین و هوا بیشتر بود و جیرجیرک شبها در...
-
Expectation of Death
جمعه 3 اردیبهشتماه سال 1389 12:02
در انتظار و آرزوی مرگ بعد 12 ، 13 روز هنوز موضوعی نیست که بنویسم... یه جورایی خسته ام و قلم مغزم یاری نمی کنه. عیبی و نقصی دیده نمیشود وقتی تظاهر می کنی همه چیز رو به راه است! اینکه خداوند برای تولد انسان مرگ قرار داد خوشحالم... در عجبم که بعضی آدمکهای پوشالی با بدون ذره ای احساس چگونه زندگی می کنند ... غرور...! تکه...
-
پیری
شنبه 21 فروردینماه سال 1389 23:21
صدای رعد از آن سوی آسمان به گوش میرسد ... رگباری بارید...! گویی دیگر همه جا سبز میشود همه جا دگرگون خواهد شد بهار زمستان را کنار زده... زمستان رفتنیست اما من هنوز نمیتوانم باورکنم بهاری در کار باشد... اینجا ، این دنیا بهاری نخواهد داشت ...! من از درون پیرشده ام... جوان زحادثه ای پیر می شود گاهی اما الهی محتاج محبت...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1389 02:05
حال با نگاه بر حروف صفحه کیبورد یادم می اید چه بنویسم ...درست الان! میخواهم شاد باشم و شادمان بنویسم اما نمیتوانم... مینشینم در گوشه اتاقم ، شاید متنفر تر از همیشه به نظر برسد چهره من! کاش آنقدر ناتوان نبودم که نتوانم توانی هایم ... کوچه خلوت تنهایی ام فراوان سیاه میزند... نقض قانون وجودم مرا به نابودی می کشاند......
-
صدای سگ !
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1389 02:05
صدای سگ حال با نگاه بر حروف صفحه کیبورد یادم می اید چه بنویسم ...درست الان! میخواهم شاد باشم و شادمان بنویسم اما نمیتوانم... مینشینم در گوشه اتاقم ، شاید متنفر تر از همیشه به نظر برسد چهره من! کاش آنقدر ناتوان نبودم که نتوانم توانی هایم ... کوچه خلوت تنهایی ام فراوان سیاه میزند... نقض قانون وجودم مرا به نابودی می...
-
پروردگار و سال نو و سیاوش
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 02:56
بسم الله الرحمن الرحیم سپاس بزرگی خدایی بی انتها که در این نزدیکیست... کاش بهار با عطرش نوید شکوفایی را به مردمان ما در این سال دهد ... نوروزتان سربلند و سالتان پر برکت ایام عید بر سیاوش عزیز و دوستدارانش و تمام ایرانیان خوش باد خدایا به ما بینش بده تا تو را در سال 89 بیشتر سپاسگزار باشیم... آمین
-
عید یعنی تغییر
جمعه 28 اسفندماه سال 1388 00:52
عید و بهار مترادف تغییرند... زمان تغییر فرا رسیده من دگرگون خواهم شد از اولین روز سال جدید ! پیشاپیش سال نوی باستانی رو به همه ایرانیان سراسر جهان تبریک میگم.
-
دیوانگی
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 01:37
روزهایی که می ایند و میروند تو در خلوت درونت زار زار تنهایی ! و به شوق آن که به خدا یت نزدیک شوی بر درونت چنگ میزنی تا آن سیاهی را که هر روز بر روحت بیشتر رخنه می کند را محو کنی اما ... اما گویی که تو محکومانه به لجن مبتلا شده ای و راهی نیست برای رهایی... اما در اوج نا امیدی بدان همیشه خدا یی را داری !
-
عشق و نفرت
شنبه 1 اسفندماه سال 1388 23:44
کسانی هستند که ما دوستشان نداریم ...در حالیکه آنها عاشقانه و مسکوت دوستمان دارند ... کسانی هستند که ما دوستشان داریم ... در حالیکه... Love & Hate آنهایی که عشق ورزیدن به آنها و دوست داشتنشان سخت است ، آنهایی هستند که بیشتر از دیگران به عشق نیاز دارند....!
-
کویر و قطره
جمعه 30 بهمنماه سال 1388 14:16
قلبم کویر و چشمانم بارانی تو ابری و من دلتنگ... ای هوای ابری که از فراز این کویر خشک گذشتی کاش قطره ای میباریدی!
-
چقدر دور چقدر نزدیک ...
جمعه 23 بهمنماه سال 1388 23:59
فردا 28 صفر هست... روز رحلت حضرت محمد (ص) خوب الان ساعت 12:05 شب است یه شعری رو تو همین لحظات و دقایق که رو خط بودم ، گفتم و نوشتم... منظورم شعر پایین... هر چند زیاد جالب نشد...یعنی محمد (ص) اونقدر بزرگ هست که من نمیتونم وصفش کنم آن هم با این ذهن آلوده و منحرفم ! خدا یا همیشه هوامون رو داری و دستهامون رو گرفتی ......
-
ممنون استاد قمیشی عزیز بابت آهنگ فوق العاده ات...
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 01:41
سیاوش جان میخواهی حرف قلب من را بدانی ؟خواهی شنید که می گوید عاشقانه دوستت دارم به سبب تمام لحظات زیبایی که از طریق ملودی هایت به من منتقل کردی... خدایا شکرت که در میان این حجم و هجم موسیقی بیهوده ی رپ و فالش سیاوشی رو داریم که با صدایش ما رو عاشق کنه ... من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم تو بگی که...
-
دلتنگ حسین
جمعه 16 بهمنماه سال 1388 01:24
اینک قریب چهل روز از غروب غم فزای شهادت شقایقها میگذرد؛ و اینک از صدای نحص شلاق خزان بر پیکر آلالهها، اربعینی میگذرد و اسارت، سیلی، غربت، فریاد و بیدارگری سهم حاملان پیغام قاصدک های عترت و عظمت شد.
-
خوشه اقتصادی یا لاغری!!!!
چهارشنبه 7 بهمنماه سال 1388 01:52
به نام خدای عادل خوشه بندی... تو این قضیه خوشه بندی به میزانی اشکال و اعتراض وجود داره ، منظورم ایراد کلی نیست ولی اشتباهاتی فاحش داره... نمی دونم از چی بنویسم ... از چه دری دردهارو داد بزنم ... عدالت... نمیدونم ... ولی این عدالت نیست که دوست من برای ساختن خونه ، حلقه ی خودش و همسرش رو میفروشه تا خونه ی نقلی و فکستنی...
-
من !
دوشنبه 28 دیماه سال 1388 01:05
خدا مانند هوا در همه جا در جریان است و شاید مشکل از من هست ، شاید خوب نفس نمیکشم... شاید این مادیات دنیا همه در اطراف من دیوار و سقفی شیشه ای ساخته اند تا نتوانم خوب تنفس کنم من باید این اتاق شیشه ای را بشکنم و گرنه نمیتوانم خوب از خداوند استفاده کنم ! دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور از تو من این همه...
-
من از سیاست بیزارم ، بیزار!
یکشنبه 13 دیماه سال 1388 22:33
یا حق هیچ نمیدانم... غرق در مجهولاتم... اما میدانم که من دین خودم رو دوست دارم شیعه بودن افتخار من است اما متنفرم از سیاست ! من ازسیاست بیزارم برای اینکه انسانها برای بالا رفتن دست در هر کثافت و دروغی می کنند ! من از سیاست بیزارم چون وارونه است! من از سیاست هیچ نمیدانم ولی از آن بیزارم من کاری ندارم که چه میکنند من از...
-
I & God
پنجشنبه 10 دیماه سال 1388 22:30
گفتگو با خدا در رؤیا هایم دیدم که با خدا گفتگو میکنم. خدا پرسید : پس تو می خواهی با من گفتگو کنی؟ من در پاسخش گفتم : اگر وقت دارید. خدا خندید: وقت من بینهایت است... در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟ پرسیدم چه چیز بشر ، شما را سخت متعجب می سازد ؟ خدا پاسخ داد : کودکی شان . اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند ،...
-
مولا حسین (ع)
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 00:29
<<به نام خدای مولا حسین (ع)>> باز محرم و ماه عاشقی باز تجلی عشق باز گریه های بی اختیار باز آب... امام حسین (ع)، شجاع مرد گیتی ، فقط تشنگی ایشان را نباید نگریست ، از تشنگی به عظمت و استقامت ایشان برسید ، ایشان برای خدا بودند. فرمانده عشاق دل آگاه حسین است بیراهه مرو ساده ترین راه حسین است از مردم گمراه جهان...